(روزی بعد از نماز بعدازظهر، در (نوحه) مسجدالنبی، مابین قبر و منبر نشسته بودم و در فضائل نبی (ص) میاندیشیدم که ابن ابی العوجا وارد مسجد شد و با یک کدام از همفکران خویش در مجاورت اینجانب گرد هم آیی و سخنانی را در انکار صانع و… بر لهجه راند که اینجانب از شنیدن آن به شدت غمگین گردیده و بر وی پرخاش کردم.در جواب اینجانب ذکر کرد: درصورتیکه از اصحاب جعفر بن محمد (ع) هستی وی با ما اینگونه خوی نمینماید.روایت را به امام راست گو (ع) پهنا کردم، امام آنچه را مایحتاج بود به اینجانب فراگرفت تا بتوانم در برخوردهای آجل با عامل و منطق عکس العمل کنم.)
از این قصه به خیر و خوبی مشخص و معلوم میگردد که ورود از آیین برگشتگان مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد و ملحدانی زیرا: ابن ابی العوجا به مسجدالنبی، معمولی بوده میباشد.
آنچه مفضل را بر آشفته، حضور آنها در مسجد نبوده، بلکه سخنان کفرآمیز و الحادی آن ها بوده میباشد.
اینها مثالهایی بود از شواهد تاریخی و حدیثی بر استمرار سیره فرستاده اکرم (ص) از مجال بنای مسجد تا فرصت معصومان (ع).
ناگفته نماند که شواهد بیشتراز اینهاست و در شرایطیکه تاریخ و روایات از این زاویه گزینه نظارت قرار بگیرند، به مفاد بیش تری دست خوا هیم یافت.
و در تأیید این سیره، میاقتدار اعلام کرد، با اینکه مسئله گزینه ابتلایی بوده، اما هیچ حدیثی در ارتباط این زمینه از ائمه (ع) نرسیده میباشد و یا این که حداقل حدیثِ درخور متکی بودن و اعتباری که در کتابهای شرعی به آن استناد کرده باشند، با اینکه در منابع روایی ما، احکام مختلفی درباره رابطه ها با کافران، درزمینههای متعدد: وصلت ، کیفیت معاشرت ، خرید آدرس مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد و فروش و… رسیده میباشد.
۱.قضیه ناروایی ورود کافران به همه مساجد، با رعایت آنکه برهان معتبری نداشت، این سوال به ذهن میاید کهاین صحبت از کی و چهگونه وارد مباحث دینی گردیدهاست؟
آنچه از پارهای تفاسیر و منابع شرعی اهل سنت بر میاید: اول توشه، ناروایی ورود کافران به مساجد، در طول قدمت بن عبدالعزیز ، تحت عنوان یک دستور حکومتی صادر شدهاست:
(… وقال عمربن عبدالعزیز… ولا یدخل احد اینجانب الیهود و النصاری شیئاً اینجانب المساجد بحالٍ.) [۶۵]
عمربن عبدالعزیز بیان کرد… هیچ کس از یهود و نصارا، نباید به هیچ مسجدی وارد خواهد شد.
قطب راوندی مینویسد :
(… وقال عمربن عبدالعزیز: ولایجوز ان یدخل المسجد احد اینجانب الیهود والنصاری و غیرهم رزرو مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد اینجانب الکفار.و نحن نذهب الیه….) [۶۶]
قدمت بن عبدالعزیز گفته میباشد: هیچ کس از یهود و نصارا و دیگر کافران جایز وجود ندارد به مسجد وارد شوند ما نیز بر آنیم.
بدین ترتیب، به دور وجود ندارد که اولیه توشه تحت عنوان یک حکم حکومتی قدمت بن عبدالعزیز، کافران را از ورود به مساجد بازداشته باشد و بعداز آن به منابع فقاهتی رویکرد یافته میباشد.
درصورتیکه اینگونه باشد بایستی وضعیت هنگامی قدمت بن عبدالعزیز در نظرگرفته گردد و اینکه چرا وی اینگونه تصمیمی را گرفته میباشد؟
۲.از آنچه گفته آمد، میاقتدار فیض گرفت که بی دینی ، گشوده دارای از ورود به مساجد وجود ندارد و غیر مسلمان نیز میتواند به مسجد وارد گردد، اما بیشک، این بدان مفهوم وجود ندارد که دَرِ مسجد، فارغ از قاعده و نرمافزار به روی هر غیرمسلمان باز باشد.
مسجد، جای ِ عبادت ، ارشادوراهنمایی وهدایت، تبلیغ و رواج آئین میباشد.
اجرا هر کاری که با این شأن و جایگاه ناسازگاری داشته باشد، در مسجد روا وجود ندارد، حتی برای مسلمان چه برسد به غیرمسلمان.
به این ترتیب، ورود غیرمسلمان به مسجد، در رتبه نخستین می بایست علت شرع پسند داشته باشد، مانند: شناخت با معارف اسلامی، شنیدن حرف وحی و شناخت با آداب و رسوم عبادی مسلمانها و… و یا این که حداقل علتهای عقلایی: مانند مشاهده، اثرها و فرهنگ اسلامی برجای باقیمانده در بناهای مساجد.
پس بایستی ورود به مسجد غرض دار باشد و غرض هم شرع پسند و عقلایی باشد با این همگی، محافظت شؤون مسجد نیز ما یحتاج میباشد.
بدین مفهوم که از نگاه پوشش و کیفیت رفت وآمد و نگهداشت متانت و احترام، رفتارها بایستی به سیرتکاملای باشد شماره تلفن مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد که بی احترامی به مسجد و بی آبرویی آن نشود که در این حالت، بی گمان روا نخواهد بود.
درباره هیأت مسیحیان نجران که به حضور نبی (ص) شرفیاب گردیده بودند، آمده میباشد:
(زیرا با خرقهها و نمادهای ویژهای بودند، نبی به آن ها توجهی نکرده و هنگامی علّت بی توجهی را از اصحاب فرستاده جویا شدند، اصحاب گفتند: نوع جامه و پوشش شماست که نبی (ص) نمیپسندد.
(روزی بعد از نماز بعدازظهر، در (نوحه) مسجدالنبی، مابین قبر و منبر نشسته بودم و در فضائل نبی (ص) میاندیشیدم که ابن ابی العوجا وارد مسجد شد و با یک کدام از همفکران خویش در مجاورت اینجانب گرد هم آیی و سخنانی را در انکار صانع و… بر لهجه راند که اینجانب از شنیدن آن به شدت غمگین گردیده و بر وی پرخاش کردم.در جواب اینجانب ذکر کرد: درصورتیکه از اصحاب جعفر بن محمد (ع) هستی وی با ما اینگونه خوی نمینماید.روایت را به امام راست گو (ع) پهنا کردم، امام آنچه را مایحتاج بود به اینجانب فراگرفت تا بتوانم در برخوردهای آجل با عامل و منطق عکس العمل کنم.)
از این قصه به خیر و خوبی مشخص و معلوم میگردد که ورود از آیین برگشتگان مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد و ملحدانی زیرا: ابن ابی العوجا به مسجدالنبی، معمولی بوده میباشد.
آنچه مفضل را بر آشفته، حضور آنها در مسجد نبوده، بلکه سخنان کفرآمیز و الحادی آن ها بوده میباشد.
اینها مثالهایی بود از شواهد تاریخی و حدیثی بر استمرار سیره فرستاده اکرم (ص) از مجال بنای مسجد تا فرصت معصومان (ع).
ناگفته نماند که شواهد بیشتراز اینهاست و در شرایطیکه تاریخ و روایات از این زاویه گزینه نظارت قرار بگیرند، به مفاد بیش تری دست خوا هیم یافت.
و در تأیید این سیره، میاقتدار اعلام کرد، با اینکه مسئله گزینه ابتلایی بوده، اما هیچ حدیثی در ارتباط این زمینه از ائمه (ع) نرسیده میباشد و یا این که حداقل حدیثِ درخور متکی بودن و اعتباری که در کتابهای شرعی به آن استناد کرده باشند، با اینکه در منابع روایی ما، احکام مختلفی درباره رابطه ها با کافران، درزمینههای متعدد: وصلت ، کیفیت معاشرت ، خرید آدرس مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد و فروش و… رسیده میباشد.
۱.قضیه ناروایی ورود کافران به همه مساجد، با رعایت آنکه برهان معتبری نداشت، این سوال به ذهن میاید کهاین صحبت از کی و چهگونه وارد مباحث دینی گردیدهاست؟
آنچه از پارهای تفاسیر و منابع شرعی اهل سنت بر میاید: اول توشه، ناروایی ورود کافران به مساجد، در طول قدمت بن عبدالعزیز ، تحت عنوان یک دستور حکومتی صادر شدهاست:
(… وقال عمربن عبدالعزیز… ولا یدخل احد اینجانب الیهود و النصاری شیئاً اینجانب المساجد بحالٍ.) [۶۵]
عمربن عبدالعزیز بیان کرد… هیچ کس از یهود و نصارا، نباید به هیچ مسجدی وارد خواهد شد.
قطب راوندی مینویسد :
(… وقال عمربن عبدالعزیز: ولایجوز ان یدخل المسجد احد اینجانب الیهود والنصاری و غیرهم رزرو مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد اینجانب الکفار.و نحن نذهب الیه….) [۶۶]
قدمت بن عبدالعزیز گفته میباشد: هیچ کس از یهود و نصارا و دیگر کافران جایز وجود ندارد به مسجد وارد شوند ما نیز بر آنیم.
بدین ترتیب، به دور وجود ندارد که اولیه توشه تحت عنوان یک حکم حکومتی قدمت بن عبدالعزیز، کافران را از ورود به مساجد بازداشته باشد و بعداز آن به منابع فقاهتی رویکرد یافته میباشد.
درصورتیکه اینگونه باشد بایستی وضعیت هنگامی قدمت بن عبدالعزیز در نظرگرفته گردد و اینکه چرا وی اینگونه تصمیمی را گرفته میباشد؟
۲.از آنچه گفته آمد، میاقتدار فیض گرفت که بی دینی ، گشوده دارای از ورود به مساجد وجود ندارد و غیر مسلمان نیز میتواند به مسجد وارد گردد، اما بیشک، این بدان مفهوم وجود ندارد که دَرِ مسجد، فارغ از قاعده و نرمافزار به روی هر غیرمسلمان باز باشد.
مسجد، جای ِ عبادت ، ارشادوراهنمایی وهدایت، تبلیغ و رواج آئین میباشد.
اجرا هر کاری که با این شأن و جایگاه ناسازگاری داشته باشد، در مسجد روا وجود ندارد، حتی برای مسلمان چه برسد به غیرمسلمان.
به این ترتیب، ورود غیرمسلمان به مسجد، در رتبه نخستین می بایست علت شرع پسند داشته باشد، مانند: شناخت با معارف اسلامی، شنیدن حرف وحی و شناخت با آداب و رسوم عبادی مسلمانها و… و یا این که حداقل علتهای عقلایی: مانند مشاهده، اثرها و فرهنگ اسلامی برجای باقیمانده در بناهای مساجد.
پس بایستی ورود به مسجد غرض دار باشد و غرض هم شرع پسند و عقلایی باشد با این همگی، محافظت شؤون مسجد نیز ما یحتاج میباشد.
بدین مفهوم که از نگاه پوشش و کیفیت رفت وآمد و نگهداشت متانت و احترام، رفتارها بایستی به سیرتکاملای باشد شماره تلفن مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد که بی احترامی به مسجد و بی آبرویی آن نشود که در این حالت، بی گمان روا نخواهد بود.
درباره هیأت مسیحیان نجران که به حضور نبی (ص) شرفیاب گردیده بودند، آمده میباشد:
(زیرا با خرقهها و نمادهای ویژهای بودند، نبی به آن ها توجهی نکرده و هنگامی علّت بی توجهی را از اصحاب فرستاده جویا شدند، اصحاب گفتند: نوع جامه و پوشش شماست که نبی (ص) نمیپسندد.