loading...

بهترین مرجع مسجد غدیر باباعلی مشهد

بازدید : 15
چهارشنبه 7 دی 1401 زمان : 9:38

شب سه‏روز شنبه، هفدهم ماه خوش یمن رمضان 393 هجری، ( [4] در سرای خویش خفته بودم که جماعتی به در سرای اینجانب آمدند . نصفی از شب قبلی بود . منرا بیدار کردند و گفتند: «بلند شو و فرمان امام محمد مهدی صاحب و مالک الزمان [5] ، صلوات الله علیه، را اجابت کن که ترا می‏خواند .

حسن بن مثله می‏گوید: «اینجانب، برخاستم و مهیا شدم‏» . زیرا به در سرای رسیدم، جماعتی از بزرگان را دیدم . درود کردم . پاسخ دادند مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد و خوشامد گفتند و من را به آن رده که فعلا مسجد (جمکران) میباشد، آوردند .

زیرا نیک نگاه کردم، دیدم تختی گذاشته و فرشی پسندیده بر آن تخت وسیع و بالش‏های پسندیده گذارده و جوانی سی‏ساله، بر روی تخت، بر چهار بالش، توکل کرده، پیرمردی در مقابل وی نشسته، کتابی در چنگ گرفته، بر آن جوان می‏خواند .

بیشتراز شصت مرد که بعضی خرقه‏ی سپید و برخی خرقه‏ی سبز بر بدن داشتند، بر گرد وی روی زمین نماز می‏خواندند .

آن پیرمرد که حضرت خضر علیه السلام بود، منرا نشاند و حضرت امام علیه السلام من‌را به اسم خویش خواند و فرمود: «برو به حسن بن مسلم [6] بگو: «تو، یکسری سال میباشد که‌این زمین را عمارت می‏کنی و ما وخیم می‏کنیم . پنج‏سال زراعت کردی و این سال دیگرباره آغاز کردی، عمارت می‏کنی . رخصت وجود ندارد که تو دیگر درین رزرو مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد زمین زراعت کنی، می بایست هر چه از این زمین بهره‏برده‏ای، برگردانی تا درین موضع مسجد سازه نمایند ».

به حسن بن مسلم بگو: «این جا، زمین شریفی میباشد و حق‏گرانقدر این زمین را از زمین‏های دیگر برگزیده و شریف نموده است، تو آن را گرفته به زمین خویش ملحق کرده‏ای ! آفریدگار، دو پسر جوان از تو گرفت و هنوز هم متنبه نشده‏ای! در شرایطی که از این عمل بر حذر نشوی، نقمت‏آفریدگار، از حوزه‌‏ای که گمان نمی‏بری بر تو فرو می‏ریزد » .

حسن بن مثله پهنا کرد: «سید و مولای اینجانب! من‌را دراین مورد، آدرس مورد نیاز میباشد; چون، عموم، حرف منرا سوای علامت و ادله نمی‏پذیرند».

امام علیه السلام فرمود: «تو برو رسالت‏خویش را اجرا بده . ما، دراین جا، علامتی می‏گذاریم که گواه گفتار تو باشد . برو به نزد سید ابوالحسن، و بگو تا برخیزد و بیاید و آن مرد را بیاورد و فایده یک سری ساله را از وی بگیرد و به دیگرافراد دهد تا بنای مسجد بنهند، و باقی وجوه را از رهق [7] به حوزه‌‏ی اردهال که ملک ما میباشد، بیاورد، و مسجد را کل نماید، و نصف رهق را بر این مسجد وقف کردیم که سالانه وجوه آن را بیاورند و صرف عمارت مسجد نمایند .

عموم را بگو تا بدین موضع تمایل نمایند و عزیز بدارند و چهار رکعت نماز دراین جا بگذارند: دو رکعت تحیت مسجد، در هر رکعتی، یک توشه «سوره‏ی ستایش» و هفت‏توشه سوره‏ی « قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ ‏ » بخوانند و تسبیح رکوع و سجود را، هفت‏توشه بگویند .

و دو رکعت نماز صاحب و مالک الزمان بگذارند، بر این نسق که در [ هنگام تلاوت سوره‏ی ] ستایش زیرا به « إِیّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیّاکَ نَسْتَعینُ ‏» برسند، آن را صد توشه بگویند، و آن‌گاه ، فاتحه را تا انتها بخوانند . رکعت دوم را نیز به همین نحوه اعمال دهند . تسبیح رکوع و سجود را نیز هفت‏توشه بگویند . زمانی آدرس مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد که نماز به پایان رسید، تهلیل (یعنی، لا اله الا الله) [8] بگویند و تسبیح فاطمه‏ی زهرا علیها السلام را بگویند . آن‌گاه راز بر سجده گذاشته، صد توشه صلوات بر پیغمبر و آلش، صلوات الله علیهم، بفرستند .

و این نقل، از لفظ خوش‌یمن امام علیه السلام میباشد که فرمود :

« فمن صلاهما، فکانما صلی فی البیت العتیق ؛ »

کسی که، این دو رکعت [ یا این که این دو نماز ] را بخواند، گویی در منزل‏ی کعبه آن را خوانده میباشد . .

حسن بن مثله می‏گوید: «در دل خویش گفتم که تو این جا را یک زمین معمولی خاطر می‏کنی، این جا مسجد حضرت صاحب و مالک الزمان علیه السلام میباشد .

پس آن حضرت به اینجانب اشاره کردند که برو !

زیرا یه خرده منش پیمودم، توشه دیگر منرا صدا کردند و فرمودند: «در گله‏ی جعفر کاشانی – چوپان – بزی میباشد، می بایست آن بز را بخری . در صورتی‌که عموم پولش را دادند، با پول آن‌ها خریداری کن، وگرنه پولش را خودت پرداخت کن . فردا شب آن بز را بیاور و درین موضع ذبح کن . آنگاه روز چهارشنبه [9] هجدهم ماه میمون رمضان، گوشت آن بز را بر بیماران و عده ای که مرض صعب‏العلاج دارا هستند، انفاق کن که حق بزرگ کلیه را شفا دهد

آن بز، ابلق میباشد . موهای بسیار دارااست . هفت نماد سپید و سیاه، هر یکی‌از به شماره تلفن مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد اندازه‏ی یک درهم، در دو طرف آن میباشد که سه علامت در یک جهت و چهار علامت در طرف دیگر آن میباشد .

سپس به منش افتادم . یک توشه دیگر من‌را فرا خواند و فرمود: «هفت روز یا این که هفتاد روز در‌این محل اقامت کن‏ [10]

حسن بن مثله می‏گوید: « اینجانب، به منزل رفتم و تمامی‏ی شب را در تامل بودم تا صبح طلوع کرد . نماز صبح خواندم و به نزد علی منذر رفتم و آن روایت را با وی دربین نهادم .

یاروهمدم علی منذر، به منزلت دیشب رفتیم . پس وی اظهار کرد: «به آفریدگار قسم که آرم و علامتی که امام علیه السلام فرموده بود، این جا گذاشته میباشد و آن، این که حدود مسجد، با میخ‏ها و زنجیرها مشخص و معلوم گردیده‌است » .

شب سه‏روز شنبه، هفدهم ماه خوش یمن رمضان 393 هجری، ( [4] در سرای خویش خفته بودم که جماعتی به در سرای اینجانب آمدند . نصفی از شب قبلی بود . منرا بیدار کردند و گفتند: «بلند شو و فرمان امام محمد مهدی صاحب و مالک الزمان [5] ، صلوات الله علیه، را اجابت کن که ترا می‏خواند .

حسن بن مثله می‏گوید: «اینجانب، برخاستم و مهیا شدم‏» . زیرا به در سرای رسیدم، جماعتی از بزرگان را دیدم . درود کردم . پاسخ دادند مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد و خوشامد گفتند و من را به آن رده که فعلا مسجد (جمکران) میباشد، آوردند .

زیرا نیک نگاه کردم، دیدم تختی گذاشته و فرشی پسندیده بر آن تخت وسیع و بالش‏های پسندیده گذارده و جوانی سی‏ساله، بر روی تخت، بر چهار بالش، توکل کرده، پیرمردی در مقابل وی نشسته، کتابی در چنگ گرفته، بر آن جوان می‏خواند .

بیشتراز شصت مرد که بعضی خرقه‏ی سپید و برخی خرقه‏ی سبز بر بدن داشتند، بر گرد وی روی زمین نماز می‏خواندند .

آن پیرمرد که حضرت خضر علیه السلام بود، منرا نشاند و حضرت امام علیه السلام من‌را به اسم خویش خواند و فرمود: «برو به حسن بن مسلم [6] بگو: «تو، یکسری سال میباشد که‌این زمین را عمارت می‏کنی و ما وخیم می‏کنیم . پنج‏سال زراعت کردی و این سال دیگرباره آغاز کردی، عمارت می‏کنی . رخصت وجود ندارد که تو دیگر درین رزرو مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد زمین زراعت کنی، می بایست هر چه از این زمین بهره‏برده‏ای، برگردانی تا درین موضع مسجد سازه نمایند ».

به حسن بن مسلم بگو: «این جا، زمین شریفی میباشد و حق‏گرانقدر این زمین را از زمین‏های دیگر برگزیده و شریف نموده است، تو آن را گرفته به زمین خویش ملحق کرده‏ای ! آفریدگار، دو پسر جوان از تو گرفت و هنوز هم متنبه نشده‏ای! در شرایطی که از این عمل بر حذر نشوی، نقمت‏آفریدگار، از حوزه‌‏ای که گمان نمی‏بری بر تو فرو می‏ریزد » .

حسن بن مثله پهنا کرد: «سید و مولای اینجانب! من‌را دراین مورد، آدرس مورد نیاز میباشد; چون، عموم، حرف منرا سوای علامت و ادله نمی‏پذیرند».

امام علیه السلام فرمود: «تو برو رسالت‏خویش را اجرا بده . ما، دراین جا، علامتی می‏گذاریم که گواه گفتار تو باشد . برو به نزد سید ابوالحسن، و بگو تا برخیزد و بیاید و آن مرد را بیاورد و فایده یک سری ساله را از وی بگیرد و به دیگرافراد دهد تا بنای مسجد بنهند، و باقی وجوه را از رهق [7] به حوزه‌‏ی اردهال که ملک ما میباشد، بیاورد، و مسجد را کل نماید، و نصف رهق را بر این مسجد وقف کردیم که سالانه وجوه آن را بیاورند و صرف عمارت مسجد نمایند .

عموم را بگو تا بدین موضع تمایل نمایند و عزیز بدارند و چهار رکعت نماز دراین جا بگذارند: دو رکعت تحیت مسجد، در هر رکعتی، یک توشه «سوره‏ی ستایش» و هفت‏توشه سوره‏ی « قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ ‏ » بخوانند و تسبیح رکوع و سجود را، هفت‏توشه بگویند .

و دو رکعت نماز صاحب و مالک الزمان بگذارند، بر این نسق که در [ هنگام تلاوت سوره‏ی ] ستایش زیرا به « إِیّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیّاکَ نَسْتَعینُ ‏» برسند، آن را صد توشه بگویند، و آن‌گاه ، فاتحه را تا انتها بخوانند . رکعت دوم را نیز به همین نحوه اعمال دهند . تسبیح رکوع و سجود را نیز هفت‏توشه بگویند . زمانی آدرس مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد که نماز به پایان رسید، تهلیل (یعنی، لا اله الا الله) [8] بگویند و تسبیح فاطمه‏ی زهرا علیها السلام را بگویند . آن‌گاه راز بر سجده گذاشته، صد توشه صلوات بر پیغمبر و آلش، صلوات الله علیهم، بفرستند .

و این نقل، از لفظ خوش‌یمن امام علیه السلام میباشد که فرمود :

« فمن صلاهما، فکانما صلی فی البیت العتیق ؛ »

کسی که، این دو رکعت [ یا این که این دو نماز ] را بخواند، گویی در منزل‏ی کعبه آن را خوانده میباشد . .

حسن بن مثله می‏گوید: «در دل خویش گفتم که تو این جا را یک زمین معمولی خاطر می‏کنی، این جا مسجد حضرت صاحب و مالک الزمان علیه السلام میباشد .

پس آن حضرت به اینجانب اشاره کردند که برو !

زیرا یه خرده منش پیمودم، توشه دیگر منرا صدا کردند و فرمودند: «در گله‏ی جعفر کاشانی – چوپان – بزی میباشد، می بایست آن بز را بخری . در صورتی‌که عموم پولش را دادند، با پول آن‌ها خریداری کن، وگرنه پولش را خودت پرداخت کن . فردا شب آن بز را بیاور و درین موضع ذبح کن . آنگاه روز چهارشنبه [9] هجدهم ماه میمون رمضان، گوشت آن بز را بر بیماران و عده ای که مرض صعب‏العلاج دارا هستند، انفاق کن که حق بزرگ کلیه را شفا دهد

آن بز، ابلق میباشد . موهای بسیار دارااست . هفت نماد سپید و سیاه، هر یکی‌از به شماره تلفن مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد اندازه‏ی یک درهم، در دو طرف آن میباشد که سه علامت در یک جهت و چهار علامت در طرف دیگر آن میباشد .

سپس به منش افتادم . یک توشه دیگر من‌را فرا خواند و فرمود: «هفت روز یا این که هفتاد روز در‌این محل اقامت کن‏ [10]

حسن بن مثله می‏گوید: « اینجانب، به منزل رفتم و تمامی‏ی شب را در تامل بودم تا صبح طلوع کرد . نماز صبح خواندم و به نزد علی منذر رفتم و آن روایت را با وی دربین نهادم .

یاروهمدم علی منذر، به منزلت دیشب رفتیم . پس وی اظهار کرد: «به آفریدگار قسم که آرم و علامتی که امام علیه السلام فرموده بود، این جا گذاشته میباشد و آن، این که حدود مسجد، با میخ‏ها و زنجیرها مشخص و معلوم گردیده‌است » .

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 183
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 251
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 4
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 252
  • بازدید ماه : 680
  • بازدید سال : 15127
  • بازدید کلی : 21492
  • <
    پیوندهای روزانه
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    کدهای اختصاصی