loading...

بهترین مرجع مسجد غدیر باباعلی مشهد

بازدید : 762
چهارشنبه 11 آبان 1401 زمان : 15:07

علت های حافظه گردیده مأمون را برآن داشت تا فارغ از فکر تصمیم خویش را عملی سازد. از اینرو مأمون برای بردن امام (ع) از یثرب به خراسان یک مجموعه قانونی ارسال کرد البته فردی که در رأس این تیم بود بیشتر مورخین بر این نظریه اند که رجاء بن ابی ضحاک بوده میباشد. مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد امام رضا (ع) که تا آن فرصت به همه دعوتنامه های مأمون جواب رد داده بود با داخل شدن پیک منحصر به فرد خلیفه و پافشاری او بر تکان آن گرامی به سوی مرو، راه‌حل ای جزء تکان نیافت و در سال دویست هجری قمری رهسپار مرو شد. امام در طی مسافرت پیروز شد با قشرهای متفاوت عموم به ویژه شیعه ها تماس بگیرد و با سخنان و ذکر حدیث و نیز ارائه کرامات به تحکیم و ثبت مبانی آدرس مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد اعتقادی امت به خصوص در مسأله امامت تلاش گمارد و حقایق را برای عموم آشکار سازد.

بعداز سپری شد یکسری روز از ورود امام (ع) به مرو گفتگوهای مأمون با آن حضرت (ع) شروع گشت. رزرو مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد درین دوران امام (ع) از تایید خواست مأمون رمز گشوده می زد. مأمون در آغاز خلافت را به حضرت (ع) سفارش بخشید امام (ع) نپذیرفت. مأمون توصیه مهم خویش یعنی ولایتعهدی را مطرح کرد و امام (ع) را انذار به قتل نمود. امام (ع) زمانی روءیت کرد مأمون درین مراد خویش بدون شوخی میباشد با کراهت عهده دار شد. شماره تلفن مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد تایید ولایتعهدی بعد از ارعاب مأمون با قوانینی که امام (ع) داشت به مصلحت اسلام بود و گرنه آن حضرت (ع) نمی به عهده گرفت، هر یکسری خونش ریخته میشد.

سیاست امام در قبال طرح مأمون
امام (ع) بعد از رویارو شدن با این توصیه مأمون تصمیماتی را اتخاذ کرده بود که در پایین بدان خوا‌هیم پرداخت.

ابراز ناخشنودی از سفارش مأمون
امام (ع) بعد از رویارو شدن با دعوت مأمون، با گفتار و اخلاق مراتب ناخشنودی خود را از این دعوت به گوش همگان رسانید و این مهاجرت را یک هجرت اجباری که به شهید شدن وی منتهی می‌گردد قلمداد کرد. امام (ع) درین موضع خلال دقت دادن همگان به خیانت تازه مأمون، تمامی افرادی را که ممکن بود نسبت به آن حضرت به خیال و خاطر تایید دعوت خلیفه، بدبین شوند به ماهیت این مبادرت و هدف ها شومی که فراسوی آن بود با خبر و دلشان را از کینه مأمون مالامال تشکیل داد.

بازدید : 10
سه شنبه 10 آبان 1401 زمان : 15:57

آشکار میباشد که اقبال قلبی، از آشنایی و شم محبّت، مایه می‌گیرد؛ از این رو مهم‌ترین وظیفه ای که شیعة درانتظار بر عهده دارااست، استخراج معرفت دربارة وجود مقدّس امام و حجّت فرصت خود میباشد. در احادیث نیز بر معرفت امام تأکید فراوانی شد‌ه‌است. در تربیت، مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد معرفت امام فرصت عجل الله تبارک فرجه الشریف شایسته ترین وسیله تربیت ایمانی نسل چشم به راه میباشد. در‌حالتی که معرفت امام برای چشم به راه نتیجه ها گردد، وی خویش را در جناح امام می بیند و شم می نماید در چادر امام و کنار آن حضرت قرار گرفته میباشد؛ براین اساس لحظه ای در سعی برای تقویت جناح امام خود کوتاهی نمی نماید. در حالتی‌که بتوانیم آدم هایی با معرفت به امام بعدازظهر آدرس مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد عجل الله بلندمرتبه فرجه الشریف تربیت کنیم، قادر خواهیم بود بگوییم تا حدی برای ظهور، مورد سازی کرده ایم.

امام رضا علیه السلام در هر فرصتی عملکرد داشت به معرفی آن امام بزرگوار بپردازد. امام به دعبل خزایی فرمود: «یا این که دعبل! الإمام آجل محمّد ابنی و آنگاه محمّد ابنه علیّ، و آن گاه علیّ ابنه الحسن، و آنگاه الحسن ابنه الحجّة القائم المنتظر فی غیبته، رزرو مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد المطاع فی ظهوره، لو لم یبق اینجانب الدنیا إلّا یوم واحد لطوّل اللّه عزّ و جلّ ذلک الیوم حتی یخرج فیملأ الأرض عدلا کما ملئت جورا. (عطاردی، 1406: ج1، ص224)

امام در معرفی آرم های قائم به اباصلت هروی فرمود:

در قدمتِ پیرمردان و در منظرِ جوان ها میباشد، هر گاه کسی او‌را مشاهده نماید، گمان می نماید شماره تلفن مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد چهل ساله یا این که کمتر میباشد. یکی علامات وی، این میباشد که با مرور شب و روز، پیر نمیشود؛ تا بعد از آن که اجلش فرا برسد. (عطاردی، 1406: ج1، ص226)

وظیفه ارگان های متفاوت آموزشی و فرهنگی میباشد که رخ واقعی امام بعد از ظهر را برای نسل جوان معرفی نمایند.

2. رواج معبود گرایی در جامعه
ایمان به معبود و خداگرایی در خوی و ایفا، از نکات اساسی و مهم برای درانتظار میباشد. پروردگار متعال در قرآن مهربان در بارة شیعه ها چشم به راه در آخرالزمان آیاتی دارااست که ما به یک کدام از آنان در اینجا اشاره میکنیم؛ معبود می‌فرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَی الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَلاَ یَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ذَلِکَ فَضْلُ اللّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاء وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ رحمهما الله (مائده:54).

بازدید : 1179
دوشنبه 9 آبان 1401 زمان : 14:28

هنوز ساعتی از خوابش نگذشته بود که مشاهده کرد در دریایی عمیق و تعالی دست و پامی زند، یاری می‌خواهد و هیچ کس به امداد اش نمی آید; وقتی که می خواست بر اثرخستگی و ناامیدی در آب غرق خواهد شد، دختری جوان و قشنگ به سراغش آمد، دستش راگرفت و از دریا بیرونش کشید مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد . .. . پیرمرد، که از خوف کل بدنش خیش عرق گردیده بود، با فریاد از خواب پرید و تا صبح نتوانست بخوابد.
خواب و خوراکش چیزی جز شیون خلا، خویش را در اتاق حبس کرده بود آدرس مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد و به در ودیوار مینگریست تا خاطره جدیدی بیابد و ضجه ای جدید راز زند.

یک هفته گذشته، ترکمن ها حمله کرده بودند و بعداز کشتار فراوان آذوقه، زنان ودختران جوان را برده بودند. یکی دخترانی که دزدیده بودند، صرفا فرزندپیرزن بود که مرهم آسیب و تسکین قسمت غمهای دلش بود و با رفتنش دیگر امیدی به زنده ماندن نداشت.

مثل اینکه حافظه سخنی افتاده باشد، با خویش اعلام کرد: رزرو مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد «می‌گویند هر کس به زیارت امام رضا(ع) برود آن حضرت در قیامت ضامنش میشود که به پردیس برود، پس به طبع می توانددخترم را در همین عالم به اینجانب بازگرداند.» با این آرزو، زحمت و اشتباهات هجرت را به جان خرید، بار ای آماده کرد و راهی مشهد مقدس شد.

هنوز ترکمن ها آنچنان از شهر به دور نشده بودند که به بازرگان برده فروش بخارایی برخوردند و برای اینکه در هجوم ها آتی، شماره تلفن مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد دست و پایشان بازتر باشد، زنان و دختران را به وی فروختند.

بازرگان، که از خریدش شادمان بود، با کنیزانش با بخشندگی عکس العمل کرد تا اندوه دلشان التیام پیدا نماید.

پیرمرد پارسا بعد از خداحافظی و سپردن دکان به پسران رشیدش، به مسجدشتافت. بعداز نماز و نیایش به منزل رفت و بعداز صرف شام و اکانت و کتابی کوتاه، راز به بالین بنیان و به دور از گرفتاری های روزمره، به خوابی عمیق فرو رفت.

هنوز ساعتی از خوابش نگذشته بود که مشاهده کرد در دریایی عمیق و تبارک دست و پامی زند، امداد میخواهد و هیچ کس به امداد اش نمی آید; وقتی که می خواست بر اثرخستگی و ناامیدی در آب غرق خواهد شد، دختری جوان و قشنگ به سراغش آمد، دستش راگرفت و از دریا بیرونش کشید . .. . پیرمرد، که از واهمه تک تک بدنش خیش عرق گردیده بود، با فریاد از خواب پرید و تا صبح نتوانست بخوابد.

تعداد صفحات : 0

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 183
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 274
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 4
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 275
  • بازدید ماه : 703
  • بازدید سال : 15150
  • بازدید کلی : 21515
  • <
    پیوندهای روزانه
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    کدهای اختصاصی